اسلام هیچ مدعایی را بدون دلیل نمیپذیرد. ولی بعضی از مدعاهاست که با گفتن حرف یک نفر هم قبول میشود حتی اگر آن یک نفر زن باشد، مثل مسائل زنانهای که یک زن از طرف خودش بگوید. وقتی کسی میخواهد زنش را طلاق دهد، چون طلاق در حال عادت جایز نیست، از زن میپرسند تو پاکی یا در حال عادتی؟ اگر گفت پاکم، کافی است و اگر گفت در حال عادتم، حرفش (قبول) است. دیگر نمیگویند دو نفر شاهد اقامه کن، حرف خودش معتبر است.
در بعضی موارد حتما باید دو شاهد مرد باشد مثل دعاوی مالی. ولی در دعاوی ناموسی آنجا که پای حرمت ناموس است، پای لکه دار شدن عفاف است، اسلام میگوید حتی دو شاهد عادل هم کافی نیست. اگر دو شاهد عادل که مردم پشت سر آنها نماز میخوانند و حتی از آنها تقلید میکنند بیایند و شهادت دهند که به چشم خودمان دیدیم که فلان زن زنا کرد اسلام میگوید کافی نیست، شما دو نفرید. سه نفر شاهد عادل هم اگر باشد میگوید کافی نیست.
اگر چهار نفر شاهد عادل بیایند شهادت بدهند، آن وقت اسلام حاضر است که آن زن را متهم بشناسد و دلیل را کافی بداند. ممکن است بگویید اگر چنین چیزی باشد چندان اتفاق نمیافتد. چهار شاهد عادل از کجا پیدا شوند تا شهادت دهند زنی زنا کرده است؟ میگوییم مگر اسلام در مسأله زنا بنایش بر تجسس و تحقیق و تفتیش است؟
اسلام که میگوید چهار شاهد، هدفش این نیست که بخواهد تجسس و تحقیق شود تا بگویید با این شرایط سنگین، در صد هزار مورد یکی هم اتفاق نمیافتد که بیایند شهادت بدهند. اصلا اسلام میخواهد زنا کمتر ثابت شود. شاهد نیامد، نیامد. اگر هزار زنا صورت بگیرد و مخفی بماند، از نظر اسلام آسانتر است از اینکه یک زن عفیفی که زنا نکرده، مورد اتهام قرار گیرد، و این (برای اسلام) اهمیت بیشتری دارد.
خداوند می فرماید:«و الذين يرمون ازواجهم و لم يكن لهم شهداء الا انفسهم فشهاده احدهم اربع شهادات بالله انه لمن الصادقين* و الخامسه ان لعنت الله عليه ان كان من الكاذبين، نور، 6»: و كسانى كه همسران خود را (به عمل منافى عفّت) متّهم مىكنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر يك از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه از راستگويان است.
اينجا يك سؤال مطرح میشود و آن اينكه شما گفتيد كه اگر مردی زنی را متهم به زنا كرد بايد چهار شاهد بياورد. حال اگر چهار شاهد نداشت تكليفش چيست؟ بايد بداند كه چون شاهد ندارد، اگر شهادت دهد خودش را تازيانه میزنند، پس وظيفهاش سكوت كردن است. حال اگر آن مردی كه ديده آن زن زنا میكند شوهر آن زن باشد تكليفش چيست؟ آيا او هم اگر چهار شاهد وجود داشت بيايد پيش حاكم شرعی اظهار كند كه زن من زنا كرده است؟ اگر بخواهد چهار شاهد پيدا كند آنها كارشان تمام شده است.
اگر شاهد، غير شوهر بود، میگفتند حال كه چهار شاهد نيست، سكوت كن، حرف نزن، به تو چه ربطی دارد؟ اگر بگويی، خودت را تازيانه میزنند. شوهر وقتی پيش حاكم شهادت میدهد بايد چهار بار سوگند به خدا بخورد و خدا را گواه بگيرد كه اينكه میگويد راست است و دروغ نمیگويد. يعنی يك بار شهادت دادن كافی نيست، بايدچهار بار باشد. چهار بار هم بايد توأم با سوگند باشد. آيا اين مقدار كافی است؟ باز هم كافی نيست. در مرتبه پنجم بايد به خودش لعنت كند و بگويد : " لعنت خدا بر من اگر دروغ بگويم ".
آيا همين جا كار تمام میشود و به زن میگويند ثابت شد كه تو زنا كردهای؟ نه. به زن تكليف میكنند و میگويند شوهرت " لعان " كرد، يعنی چهار بار قسم خورد و يك بار هم خودش را لعنت كرد اگر دروغگو باشد، تو چه میگويی؟ اگر زن اقرار كرد مجازات میشود و اگر هم سكوت كرد و از خود دفاع نكرد، باز مثل اقرار است، ولی يك راه ديگر جلوی زن میگذارند، میگويند تو هم بيا مثل او قسم بخور.
تو هم چهار بار قسم بخور كه شوهرت دروغ میگويد. چهار بار خدا را گواه بگير و قسم بخور كه شوهرت دروغ میگويد و در دفعه پنجم بگو " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست میگويد. اگر حاضر نشد اين كار را انجام دهد میگويند معلوم است تو زنا كردهای و مجازات میشود. اما اگر حاضر شد و گفت من هم از خودم دفاع میكنم، تكليف چه میشود؟
مرد چهار بار شهادت داده و خودش را هم لعنت كرده اگر دروغ گفته باشد، و زن هم چهار بار قسم خورده كه شوهرش دروغ میگويد و برای پنجمين بار گفته است كه " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست گفته باشد "، اسلام چه حكم میكند؟ آيا اينجا مرد را در حكم قاذف و تهمت زن میشناسد و به او تازيانه میزند؟ نه. آيا زن را گناهكار میشناسد و او را مجازات میكند كه در اينجا مجازاتش رجم و سنگسار است؟ نه. پس چه میكند؟ اسلام میگويد: حال كه كار به اينجا كشيده است، ميان شما جدايی مطلق بايد باشد و طلاق هم لازم نيست، همين عمل در حكم طلاق است، شما ديگر از يكديگر جدا هستيد، او اين طرف جو و او آن طرف جو، ديگر از اين ساعت زن و شوهر نيستيد. اين عمل در فقه اسلام " لعان " يا " ملاعنه " ناميده میشود.
برگرفته از موسسه فرهنگی جام طهور
نظرات شما عزیزان:
: مرتبه